|
بزرگ من !
امروز تو به من دوباره بخشیدی سکوت را و من از این بخشش بزرگت چقدر پر از جنونم . پر از جنونی بی حد ، تنهایی ام را با تو می گویم ای کسی که نه رسوا می کنی نا فاش می سازی و نه به کس می گویی اش.
جنونم را به تو می گویم ای کسی که در دور دست ها نزدیک ترینی .
تو را در اعماق لحظه های دیوانه ام چه بسیار می پرستم به تو می گویم خودم را، این خود پر از عصیان وگناه
تمام فکرهایم می روند و من با تنهایی ام می مانم ، می مانم و تو با لهجه گلهای بی رنگ نگاهم می کنی می خندی و دستهایت را در دستهای ساده ام می گذاری و بعد من در انتهای دیدنت شراب می شوم و تو دور نمی شوی .
تو می مانی ومن ( ولی تو همواره بوده ای ) بر فراز سرم با چشمهای عاشقم .
دیده ام تو را ..... دیده ام ..... ولی امروز تو چقدر به من فهماندی که هستی چقدر بودنت را در یک لحظه به اندازه تمام لحظه هایم باور کردم. بدون اینکه خواسته باشم بخشیدی آه ای مهربان من .....
مهربان بزرگ من ، بگذار تا چشم آلوده ام بگرید بر دامان پاکت پاک کن اشک هایم را با بوسه ی بخششت و بگو که تو همواره پر از جنون
( به تو داده ام فرصت زندگی تا بدانی و بعد بخواهی)
آه ای بزرگ همواره در قلب من ، امروز فقط نام است که با آرامش برده می شود .
تنها یاد توست که تسکینم می دهد آزارم ندادی و آه ای بهترینم تو چقدر پر از رحمتی
تو امروز از پشت حادثه ها آمدی و من دیدمت وقتی به چشم های آنها گفتی ( نه ) تا ببینند و من باورم شود که تو هستی هنوز هم حتی کودکی مرا از یاد نبرده ای هنوز هم حتی .....
در میان تمام کسانی که صدایم می کنند صدای پر از غم مرا می شنوی که تو را همیشه بزرگ می خواند و می خواند.......
|
روزنامه نگار: کسی است که %50 از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد %50 بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.
سیاستمدار: کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.
مشاور: کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.
حسابدار: کسی است که قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.بانکدار:کسی است هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد
و درست تا باران شروع می شود آن را می خواهد.
اقتصاددان:کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.
ریاضیدان: مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهیه می گردد که آنجا نیست.
هنرمند مدرن:کسی است که رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را می فروشد.
فیلسوف: کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.
روانشناس: کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.
جامعه شناس:کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند، او به مردم نگاه می کند.
برنامه نویس: کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.
این ذهن ماست که نگرش ما را شکل میدهد. شما همیشه نمیتوانید اوضاع را کنترل کنید.
ولی میتوانید ذهن خود را در کنترل داشته باشید.
|