سفارش تبلیغ
صبا ویژن


رو یاهای آسمونی (شنبه 86/6/10 ساعت 12:35 صبح)
رویاهای آسمونی



فرزندان شهدا (سه شنبه 86/6/6 ساعت 1:15 صبح)

بسم الله الرحمن الر حیم

دوستان سلام

من مدتی هست که می خواستام یک مطلبی رو به شما بگم اما هرچه سعی کردم نشد نمیدونم چرا اما امشب که شب ولادت با سعادت امام زمان علیه السلام  رو در پیش داریم دوست دارم این مطلب رو برای شما دوستان عزیزم بگم و ثواب اون رو هم هدیه کنیم به  روح بلند مادر امام زمان حضرت زهرای اطهر که به یقین در این ایام شاد ومسرورند .

چندی پیش جمله ای رو از شهید همت در این وبلاگ نوشته بودم که ایشان فرموده بودند :شهیدان را به خاک نسپارید به یاد بسپارید.

در همان ایام گذر من به یکی از گلزلرهای شهدا در استان ما افتاد ، مدتی  در میان قبور شهدا قدم زدم وفاتحه خواندم ،و در حال و هوای خودم بودم که نگاه جوانی مرابه خودش جلب کرد همانطور که به من نگاه میکرد چند قدمی جلو آمد و از من سوآلی پرسید .

گفت :فلانی شهید ...را می شناسی من گفتم نه نمیشناسم ،با انگشتان باریک وبلند خود جهتی را که بیرون از قطعهء شهدابود به من نشان داد و دامه داد که قبر آن شهید که گفتم آنجاست من به طرف قبر شهید به راه افتادم تا به بالای قبر آن شهید رسیدم آن جوان هم به همراه من آمد و در نگاه او می خواندم که دوست دارد با من حرف بزند من هم این فرصت را به اودادم دو به من کرد وگفت که این شهید پدر من است در اوایل انقلاب در  درگیری با ضد انقلاب شهید شده که من در آن زمان یک ساله بودم وقتی پدرم شهید شد من به همراه مادر و مادر بزرگ و پدر بزرگم زندگی می کردم که بعد از حدود چهل روز دست تقدیر مادرم را نیز از من گرفت و من تنها ماندم و در کنار پدر بزرگ ومادر بزرگ تا به الان زندگی کردم .

اما یک چیزی گویا آزارش میداد و راه گلویش را می بست و راه اشک را باز می کر د ولی آن حس مردانه به او این اجازه را نمیداد که آن بغض در گلویش بشکند سیلاب اشکش جاری شود به ناچار مکثی کرد ونگاه خود را برای چند لحظه به دوردستها دوخت بعد ادامه داد :که فلانی من نه احساسی از مادر داشتن دارم و نه از پدر داشتن ،هر وقت روز مادر میشود همه برای مادران خود هدیه روز مادر میخرند اما من وهر وقت روز پدر میشود همه برای روز پدر هدیه می گیرند ولی من ... در این هنگام بود که سرش را به زیر انداخت تا نبادا مویرگهای سرخ رنگ درون چشمانش را نه من و نه افقهای دوردست نبینند تا از غیرت و مردانگی او چیزی نکاهد .

و اینجا بودکه من با خودم گفتم که ما چقدر در مقابل اینها مسئولیم ؟

من دیگر نمیخواهم شرح بدهم که ما چه بکنیم اما همینقدر بگویم که هر چن مدت یک بار سری به گلزارهای شهدای شهر مان بزنیم و ببینیم که چه جانهای گرامی یی برای آزادی و عزت و سربلندی این آب و خاک فدا شدند تا من وشما امروز آزادانه و با افتخار بگوییم که من یک ایرانیم .

سلام خدا به روح بلند شهدا

سلام خدابه روح بلند امام شهدا

سلام خدا به قلب صبور مادران وپدران و فرزندان شهدا





تقدیم به ساحت قد سی امام زمان (سه شنبه 86/6/6 ساعت 12:22 صبح)

مژده ای دل که مسیها نفسی می آید     که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم هجر مکن ناله وفریاد که دوش       زده ام فالی و فریاد رسی می آید

زآتش وادی ایمن نه منم خرم وبس          موسی انجا به امید قبسی می آید

هیچکس نیست که در کوی تواش کاری نیست

                                                  هر کس  انجا  به طریق هوسی می آید

جرعه ای ده که ز میخانهء ارباب کرم        هر حریفی زپی ملتمسی می آید

دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است     گو:بران خوش که که هنوزش نفسی می آید

خبر بلبل این باغ بپرسید که من             ناله ای می شنوم کز قفسی می آید

                            یار  دارد   سر   آزاردن   حافظ یارا

                           شاهبازی به شکار مگسی می آید

 





سکوت بی صدا (چهارشنبه 86/5/31 ساعت 2:16 صبح)

سکوت بی صدا

 

 

 





نکاتی از هزاران (سه شنبه 86/5/23 ساعت 4:21 عصر)

چند وقته پیش داشتم تو چندتا سایت پرسه می زدم که به این مطالب بر خوردم

فکر کنم برای شما هم جالب باشه امیدوارم خوشتون بیاد و در زندگی ازشون استفاده کنیم :

اندیشیدن مهم است ولی برای خوشبخت شدن نباید زیاد اندیشید .

زندگی هدیه خداست به تو، طرز زندگی کردن تو هدیه توست به خدا .

برای انسان عاقل هر روز زندگی جدیدی است.

به جهان چشم گشودن در دست ما نیست و از آن چشم بستن هم در دست ما نیست ولی به جهان با چشم باز نگریستن چرا! ! !

بهترین عمل آن است که بدی را با نیکی جواب بدهی بهترین راه برای بدگویانت آن است که در عمل عکس آن چه را که گفته اند نشان بدهی نه با زبان بهترین فرار آن است که از جمع غیبت کنندگان بگریزی بهترین بزرگواری آن است که هرگز از بالا به کسی نگاه نکنی مگر که بخواهی او را از زمین بلند کنی .

حاصل من از فضل فقط این شد که بر جهل خود دانا شوم  .

انسان همان است که می اندیشد

ملاک جسارت مرگ نیست بلکه زندگی است .

دست هایی که یاری می رسانند مقــدس تر از دست هایی هستند که دانه های تسبیح را می گردانند .

ماموریت انسان در زندگی تغییر جهان نیست بلکه انسان مامور تغییر خویشتن است. همه ی راه حلها به درون انسانها برمیگردد .

زینت انسان سه چیز است : 1- علم  2- محبت   3- آزادی  .

دنیای دو روزه یک روز با توست و یک روز بر علیه توست روزی که با توست مغرور نباش و روزی که بر علیه توست صبور باش .

زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن .... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن .

از گابریل گارسیا مارکز می پرسند اگه بخوای یه کتاب صد صفحه ای در مورد امید بنویسی، چی می نویسی؟ می گه 99 صفحه رو خالی می ذارم. صفحه ی آخر در سطر آخر می نویسم امید آخرین چیزی است که می میرد .

خدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار است، تو اگر مدارا نکنی مارا خدای دیگر کجاست ؟

سنگی که طاقت ضربه تیشه را ندارد تندیس زیبایی نخواهد شد .

هر آنچه مرا نکشد . قویترم خواهد ساخت .

مرا گر دولت عالم ببخشندبرابر با نگاه مادرم نیست .

 "شهرت مانند آب شوریست که عطش را بیش تر می کند ."

اگر می خواهی خوشبخت باشی جز آنکه برایت مهیا است آرزو مکن.





هنوز در انتظاریم (شنبه 86/5/20 ساعت 1:8 صبح)

باز جمعه ای آمد و ما هنوز چشم انتظاریم

و باز باید با بغضی سنگین به انتظار جمعه ای دیگر بنشینیم .

او خواهد آمد ......

دلم گرفته است ... دلم شکسته است ... ولی سعی در پایداری دارم ... اصرارم بر استقامت است و خود باوری ...

                                     ولی واقعیت چیز دیگری است

دل می گیرد و می میرد و هیچکس سراغی از آن نمی گیرد

ادعای خدا پرستیمان دنیا را سیاه کرده

                                    ولی یاد نداریم چرا خلق شدیم !!!

و درد دل می کنیم با درختان

                                   دیوانگی هم عالمی دارد !!!

 





کاش .......................... (جمعه 86/5/19 ساعت 12:16 صبح)

فردا باز جمعه است و همه چشم انتظاریم

کاش این جمعه خبری را که همه ما سالهاست در انتظارش هستیم بشنویم خبری که دلها را آرام می کند ......

                         خبر آمد خبری در راه است ..............

                                   سر خوش آن دل که از آن آگاه است ..........

                         شاید این جمعه بیاید شاید ..............

                                      پرده از چهره گشاید شاید ............

 

 





تقدیم به ساحت مقدس امام زمان (عج ) (پنج شنبه 86/5/18 ساعت 2:0 صبح)
زندگی زیباست
اگر چه تاریک و سرد
اگر چه پر خون
اگر چه بن بست
همین که دل به نگاه تو بسته ام زیباست
تمام وسوسه زنده ماندنم این است
که من و تو از نفس گرم عشق می گوییم
زمانی که تو از نگاهم محو شوی
بند بند دلم از هم خواهد گسست
چرا که بی حضور تو میروم از دست




آرزویم این است (سه شنبه 86/5/16 ساعت 4:7 عصر)
آرزویم این است :
                      نتراود اشک در چشم تو هرگز.....
                                                        مگر از شوق زیاد.........
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ......
                     و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی.........عاشق
  آنکه تو را می خواهد....
                    و به لبخند تو از خویش رها می گردد و
   تو را دوست بدارد به همان اندازه
                                      که دلت می خواهد ....
                                                                   آرزویم این است




   1   2      >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدیدها: 22138 بازدید
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لوگوی دوستان من
  •